زندگیِ پیچکی

زندگی چون پیچکیست که انتهایش میرسد پیش خدا!

زندگیِ پیچکی

زندگی چون پیچکیست که انتهایش میرسد پیش خدا!

همکلاسی...

دیروز روز بسیار شادمانی بود کلی روحیه مون عوض شد. هر چند با کتابای زیادی که استادا معرفی میکنن و مثل کلاس اولی ازمون امتحان میگیرن زیاد حالمون خوب نیس

سر کلاس اولی استاد میپرسید جواب میدادم خودشم فهمید که خوندم و با آمادگی کامل سر کلاس اومدمتازه نماینده ی کلاسه م شدم

سر کلاس دومی داشتم درس میخوندم که یه شازده پسر گفت:

- جلسه ی اوله؟

+ نه جلسه ی دومه

.من 335 کیلومتر بخاطر این درس اومدم

(لهجه داشت طوریکه من اصلا حرفاش متوجه نمیشدمچون همش میگفتم بله چی میگید)

- چه کتابی معرفی کرده؟

+ بدید براتون بنویسم

- شما متوجه نمیشید من چی میگم؟

+ نه متاسفانه.شما ...... هستید؟آخه اونجایی ها مثل شما حرف میزنن من اصلا متوجه نمیشم

- نه من ......

بعد اثاثشو برداشت رفت پیش پسرا نشست

نظرات 1 + ارسال نظر
چپ دست پنج‌شنبه 1 اسفند 1392 ساعت 20:41 http://ticktock.blogsky.com/

حالا کجایی بود ؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.