92/12/29 روز پنج شنبه نزدیکای سال نو بود که خواستم موهامو بابلیز کنم که فر شه، چشتون روز بد نبینه که در یک حرکت بسیار غافلگیر کننده بازوی دست چپم سوختبعد انگشت شست راستم با تیغه ی خردکن بریده شد. همه ی اتفاقا رسما تو سال نو سرم اومد.
تا دیروز که 93/1/2 روز شنبه بود کلی واسه نامزد جان ناز کردیم که آخ دستم، قلبم تیر میکشه
+ میخوای ببرمت دکتر؟
- نه خوب میشه.ولی الان درد میکنه پوستشم کنده شده
حالا قرار بود همون روز هم بیاین خواستگاری. صبح زود بیدار شدم خونه رو دسته ی گل کردم .مامی میگفت طبقه ی بالا رو هم مرتب کن شاید با هم حرف زدید.منم میگفتم نه بابا ما حرفی نداریم(سوء تفاهم نشه من و نامزد عزیزتر از جانم دوست نبودیم و خواستگاری کاملا سنتی بوده. نامزد جان دوست دامادمونه به عبارتی پدرامون همدیگه رو میشناسن)
تا اینکه شب فرا رسید و 8.42 خبر داد که داریم میایم. از استرس داشتم میمردمکلی هم ذوق داشتم که دامادو ببینم.
پدر شوهر بعد مادرشوهر و خواهر شوهر اومدن داخل. یهو داماد قد بلندم وارد شد با یه دسته گل خیلی قشنگ. اومد و تقدیمم کرد. رو گل ش دو تا کفشدوزک گذاشته بود اصلا آخر رمانتیکی
,واااااای خیلی ناز بود.
خواهرم چای آورد و منم شیرینی.
اون بی نام و نشون من بودم خخخخخخخخ
قربون تو برم تو خیلیم نام و نشون داری
توی هیستوری منم ذخیره نشده ، باز که میکنم قسمت آخرش نیست
الان خیلی معلومه من قلبم شکسته؟
ای خدا اونهمه نوشتم بعد در عرض یک ثانیه بپره
مبارک باشه ایشالا به پای هم پیر بشین .
اسمشو بزار امقزی دور کلاش قرمزی
میتونی اسمشو بزاری" پاپیتال "یه نوع پیچکه
مرسی رضا جون
ایشالا
نه دیگه امقزی چیه
پاپیتال هم خوبه به پیچک هم میاد
خودت گفتی وعده در بهـــار است / بهــار آمد دلـــم در انتظـــار است
بهار هر کسی عیــد است و نوروز / بهـــار عاشــقان دیـــدار یار است
.
سلام
خیلی خوشحالم به وبلاگتون سر زدم و از مطالبتون حتما استفاده خواهم کرد.
از شما هم دعوت میکنم به سایت فتوکده سر بزنید. مطمئنن خوشتان خواهد اومد
سلام
سرزدیم ولی همچین وبلاگی وجود ندارد
تبریکات خالصانه و مخلصانه مارا پذیرا باشید :دی
اسمشو بذار مستر
خیلی ممنونم
مستر هم خوبه
مبارکه مبارک عزیزممممممممممممممممممم
مرسی گلم
ایشالا خدا قسمت توام کنه